کانون مطالعاتی مصباح

هوالعالم//رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی

کانون مطالعاتی مصباح

هوالعالم//رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی

کانون مطالعاتی مصباح

خدا با معجز ه ی آخرین فرستاده اش شاید خواست بگوید بهترین راه هدایت و رشد انسانیت " کلمه" است.
باتوکل بر خدا مینویسیم...

۷ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 

چهل روز پیش نوشتم: دل صبورتر که شد برایت مینویسم سردار. نمیدانم دل صبورتر شده است یا نه، ولی میدانم چهل روز پیش اگر دست بقلم میبردم مرکب درون خودنویسم طغیان میکرد، جایی که میخواستم تحلیل بنویسم بغض میکرد، جایی که بغض داشت نهیب میزد باید محکم باشی. چهل روز گذشت از داغت ذره ای کم نشده فقط بجای اینکه سر بمحمل بکوبیم زیر آفتاب مینشینیم اجازه میدیم مرکب بدون اینکه جوش بیاورد، گرم و روان باشد تا برایت بنویسد.

 

در این متن خیلی مختصر میخواهم به علت محبوبیت فراگیر و عمیق سردار بین اقشار مختلف جامعه و جهان بپردازم که در ابتدا تجلی فردی از آرمان در سه بخش و سپس به ویژگی های منحصر بفرد پرداخته میشود.

 

در واقع سردار تجلی آن رویای جمعی در سال ۵۷ بود، رویایی که برای همه ملموس و با همه ی وجود خواهانش بود. رویایی که از نیاز فطری و واقعی افراد برگرفته شده بود و نیاز به تبلیغات برای پای آرمان بودن نداشت که سردار در سه بخش به بهترین شکل تجلی آن آرمان ها را بدون ادا و مصلحت اندیشی پوپولیستی و اخلاص بنمایش گذاشت:

اول- ایران از دوران صفویه به بعد همواره با بحران هویت ملی مواجه بود، کشوری که استقلال و حس غرور ملی خود از دست داده بود. در اوایل موضع ضعف و از دست دادن بخش های زیادی از اراضی ملی و در ادامه عدم حس استقلال در انتخاب حاکم و نوع حکومت بود. در سال ۵۷ که در شعار اصلی هم واضح است: استقلال، آزادی جمهوری اسلامی. بسیاری از مردم و روشنفکران خواهان بازیابی استقلال و غرور ملی در کشور و جهان بودند. این درحالی ست که بعد انقلاب نه در جبهه فرهنگی، نه سیاسی نه اقتصادی آنچنان که باید تحول و استقلالی شکل نگرفت و اساسا انقلابی در این حیطه ها بوجود نیامد که منجر به غرور ملی شود. اما سردار در جهان پدیده ای بود که بالاترین مسئولین نظامی و حکومتی اعتراف به خبره بودن این ژنرال داشتند و سردار همچون علمداری بود که مانع جسارت افراد میشد باعث افتخار هر ایرانی بود. در صحت این مسئله خاطرات و مستندات بسیاری وجود دارد که انشالله برخی را در ادامه بیان میکنم.

دوم- سال ۵۷ ما خواهان تشکیل جمهوری اسلامی بودیم که دارای ابعاد و ایدئولوژی ای بود. طبق گفته امام خمینی: مسئولانی که به فکر ایجاد حکومت جهانی امام زمان عج نباشند، خائن وخطرساز هستند.بنابراین در این رویکرد هدف و راه مشخص است.

سردار تجلی از این ایده بود، فردی که برای حفظ محبوبیت خود چیزی از باور را پایمال نکرد، پشتوانه ش بخدایی قدرتمند و درعین محبوبیت مغرور و طغیان گر نشد، آدم کیز و باهوشی که در تخصص خود بهترین و پایان خود را سرباز ولایت مطرح کرد در ظاهر هم بعبارتی اهل ادا و جانماز آب کشیدن برای همسویی خود با دین نداشت. سلیمانی آن ایدئولوژی که باور داشت، بدون ذره ای ترس و مصلحت اندیشی نابجا تمام و کمال اجرا کرد و نهایت برای آن اعتقاد جان خود را داد و این موج عجیب محبوبیت اون سندی بر اخلاص و استواری اون در دین خود بود.

سوم- در همان اول انقلاب این مسئله کاملا واضح بود که انقلاب ما فقط در مرز های ایران محدود نمیشود، این در واقع انقلابی ست برای حمایت تمام مظلومان عالم در مقابل تمام مستکبران عالم. بهترین نمونه برای سردار بنظرم ماجرای محاصره اربیل توسط داعش است. اربیل شهری بود در عراق که اکثر جمعیت آن را کردهایی که در ادامه تفکر استقلال جویانه خود از حمایت آمریکا برخوردار بودند و همچنین در ابتدا از تفکر داعش حمایت میکردند تشکیل میداد اما زمانی که اربیل در محاصره داعش قرار گرفت و هیچکدام از همپیمانان آن حاضر بکمک نشدند از سردار کمک خواستند و از محاصره نجات پیدا کردند. و یا در مسائلی همچون جنگ ۳۳روزه لبنان، افغانستان گرفته تا عراق، سوریه، سیل ایران و حتی مستضعفین استان سیستان و بلوچستان که از دید تفکر لیبرال اساسا ارزش بازسازی ندارد همواره حضور موثر داشتند. این وقایع مسئله ی بسیار مهم و عبرت آموزی ست که دقیقا سازوکار چگونه فرا از تفکر، منطقه، و ارزش خبری در این ایدئولوژی شکل میگیرد و نهایتا سردار تجلی کاملی از آن باور تمام قد بدون الزام به مسائل تشریفات مدیریتی همواره در تمام اینها با مهارت و تخصص بالا، شجاعت و اعتقاد راسخ در خط اول رفع مشکلات قدم برمیداشتند.

 

سه ویژگی منحصر به فرد سردار:

اول- اخلاص معجزه ایست که هیچ قدرت بزرگی نمیتواند اثری مشابه و یا نزدیک آن را ایجاد کند. اخلاص یعنی تمام حرکات خود را براساس معیار الهی تنظیم و در لایه های روحی تمام نیت و موتور محرکه ی کارهای خود را فقط و فقط برای رضای خدا قرار دهی. این فقط و فقط باعث اختلاف ثریایی آدم های خوب و آدم های بااخلاص میشود. عصر ما آدم متخصص، خوب، دلسوز مردم و عارف کم ندارد ولی بنظرم دو عاملی که باعث شده این پتانسیل ها توان هزار بگیرد، اولا در سمت حکومتی بالایی درست مدیریت کردن و دوم اخلاص.

دوم- سردار در کار خود متخصص و خبره و بهترین بود و برای داشتن این قدرت تحلیل و ایده تلاش میکرد. این مسئله ی بسیار مهمی ست.

سوم- او فردی تنگ نظر نبود که اسلام، عدالت و... فقط در قشر خاصی ببینید.به معنای کلمه او مسلمان مثبت بود، فردی که پیش از آنکه ممنوع ها را لیست کنند مشکلات را شناسایی میکرد و سعی در بازسازی آن داشت و در این مسیر همواره خودش خط مقدم آن مسئله بود.هیچ بخش از وظایف را فدای بخش دیگر نمیکرد. بخاطر محبوبیت از ساختارهای فکری دست نمیکشید و در عین حال بخاطر خط کشی های مصنوعی در وظایف انسانی خود کوتاهی نمیکرد. این حفظ توازن و بر حق بودن مطلق چیزی بود که نهایتا تمام زبان ها را اقرار به خادم و سازنده بودن یک فرد در تمام مکان ها میکند.

 

نهایتا نکته ی بسیار مهمی که باید به آن توجه کرد دقیقا این است که: شهید سلیمانی و ابو مهندس یک فرد نبودند، بلکه آنها نمادی از یک تفکر بودند. و این خیانت بسیار بزرگیه که این دو شهید را جدا از تفکر و ایدئولوژی آنها تبلیغ و باور کنیم، همانطوری که نمیتوان از چگوارا حرف زد درحالی که تفکر کمونیست و آزادی خواه او را در جهان سانسور کنیم. این را تاریخ بهتر ثابت خواهد کرد که شهادت سردار سلیمانی نقطه ی عطفی بود برای جهان و برای نفس تمام آدمهای آزاده فرا از تفکر و مرزبندی های سطحی، برای تمام ماهایی که نیاز داریم الگو داشته باشیم و تجلی تئوری را لمس کنیم.

  • زهرا کوهکن
  • ۰
  • ۰

 

1-مانع فعالیت زنان در جامعه

اولا باید گفت ارتباط مستقیمی بین حجاب و فعالیت وجود ندارد، ما فرد بی حجاب فعال/غیرفعال و باحجاب فعال/غیرفعال داریم. دوما در اسلام طبق آیات همه ی مردم، چه زن چه مرد تکلیف دارند در اجتماع حضور موثر داشته باشند و این حضور به معنی نقش و اثرگذاری در جامعه است نه لزوما حضورفیزیکی چه بسا افرادی که 24ساعت سخت کار میکنند ولی نه بر روان خود نه خانواده نه تربیت فردی مؤثر نقش نداشه اند، متاسفانه خاطرات ناگوار همراه با تبلیغات رسانه ای علیه فهم زن خانه دارها و از طرفی زندگی مدرن لیبرال که طمع درآمد بیشتر دارد باعث شکل گیری موجی شد باسم شاغل شدن به گونه ای که زنها حاضر بودند سخت ترین و سخیف ترین کارها با حداقل حقوق ممکن را به عهده بگیرند اما دنیا از این مرحله عبور کرده و متوجه آسیب جدی که برای جبرانش چندین برابر، سود نیروی ارزان بدست آورده اند، شده و اکنون پروتکل های جدی جهت ایفا نقش همسری و مادری در سوئد و... در حال اجراست. البته جای تاسف است که همواره ایران بعنوان کشوری جهان سومی ایدئولوژی های منسوخ شده ای را دنبال میکند درحالی که ایدئولوژی اسلامی که بنام تحجر ذبح میشود، به عنوان دست آوردهای جدید غرب در مدیریت جامعه معرفی میشود. قطعا مسئولین فرهنگی-سیاسی، رسانه ها و مهم تر از همه خود مردم نقش خود را بخوبی در این مسائل ایفا نکرده اند.

2-رابطه حجاب و آزادی

اولا در اسلام هیچ خط کشی برای تکالیف عمومی و خصوصی تعیین نشده. تکالیفی هستند که در عین خصوصی بودن، در برخی موارد تکلیف عمومی بشمار می آید. دوما در دین حجاب امری شخصی ست ولی لزوما خصوصی نیست. مثلا به شخص مربوط است که جلوی پسر عموی خود روسری بپوشد یا خیر و این مسئله خصوصی ست. ولی اگر مهمانی بگیرد که عام مردم مطلع شوند این دیگر خصوصی نیست. بنابراین تازمانی که حوزه ی اثرگذاری فعالیت فردی فقط خود باشد، مسئله خصوصی ست. ولی اگر حوزه ی اثرگذاری جامعه بود قطعا مسئله خصوصی نخواهد بود و این مسئله صرفا در حجاب مطرح نیست. در شرب خمر، فساد مالی، ناامنی، تشویش اذهان عمومی و... که آزادی حقیقی افراد جهت رشد (به علت میل سازی و برهم زدن قبح منکر و ایجاد بستر فساد و...) را از بین میبرد (اگرچه که این یک مسئله ی جهانی ست، مثلا در کره پوشیدن شوار جین به علت معطوف بودن به فرهنگ آمریکایی در زمانی منع بود و هزاران مثال دیگر در باقی زمینه ها در جهان اهمیت فطری اثرگذاری اجتماعی را بیان میکند)

  • زهرا کوهکن
  • ۰
  • ۰

 

واژه شناسی:

همواره در متون دینی و قرآن، حتی در اشعار و ادبیات کهن ایران، واژه ای که برای پوشش به کار میرود واژه ی «ستر» به معنای (پوشیدن چیزی را) بوده است و «حجاب» از لحاظ لغوی به معنای (پشت پرده بودن، روگیری) است. حال یکی از دلایلی که کلمه ی حجاب به مرور زمان واژه ای برای پوشش زنان مطرح شده است را میتوان از اثرگذاری فرهنگ سخت یونانیان و ایرانیان باستان (نسبت به حضور زنان بخصوص زنان آزاد و اشراف) پس از جنگ های متعدد، بر روی سرزمین های اسلامی برشمرد ولی در هرصورت چیزی که در واژه و فلسفه اسلامی برای پوشش زنان مطرح است چیزی سوا ازین عوامل است.

فلسفه پوشش:

در ابتدا باید تفاوت های دو جنس در تعامل یکدیگر در بستر جامعه را پذیرفت، البته این مسئله اگر دستخوش سواستفاده و بازتعریف نادرست قدرت های جهان قرار نگیرد یکی از بدیهی ترین مسائل ممکن است. تا جایی که یکی از پرفروش ترین کتاب ها و پرمخاطب ترین سمینار های جهان بخصوص غرب در رابطه به تفاوت های این دو جنس است (مانند کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی). حال مادامی که افرادی با دو جنس و نقاط قوت و ضعف متفاوتی بخواهند باهم ارتباط انسانی داشته باشند لازمه آن این است که صفات انسانی مقدم بر صفات جنسی در جامعه به نمایش یا درک قرار گیرد. زیرا واقعیت این است که صفات جنسی در لایه های سطحی قوی تر عمل میکنند و مادامی که در معرض درک قرار بگیرد مانع لمس و درک صفات انسانی و در نتیجه تعامل انسانی میشود.

البته نکته ای که وجود دارد انسان قابلیت های چندگانه بسیاری دارد، دراینجا مادامی که به عفت نگاه و پوشش جامعه آنچنان که باید توجه نشده است باعث شده یکسری هنجارها قبح خود را از دست بدهد و مراقبت ها آنچنان باعث امکان بروز اثرات خود را نداشته باشند.

  • زهرا کوهکن
  • ۰
  • ۰

 

مقدمه:

در عالم بحث و گفتمان های دینی-علمی، گفت‌وگو بر سر جهان‌بینی همواره برای من جذاب‌تر و کاربردی‌تر بوده است. انسان مادامی که دارای جهان بینی واضح و قابل دفاعی باشد در واقع با خطوط قرمز و فوندانسیون فکری واضح وارد گفت‌وگو می‌شود و وجود این پایه باعث می‌شود بحث بصورت علمی و موثر پیش برود، اما در عصروزمانی که جمله های کوتاه و شبهات یک‌خطی سلیقه سازی میکنند لاجرم برای پاسخ و رفع شبهه علاوه بر منابع دینی (حدیث و وحی) باید از منطق و روشهای عقلی برون دینی هم استفاده کرد. حال در رابطه با پوشش اسلامی بخصوص بانوان ما با چنین رویکردی مواجه هستیم، شخصا در رابطه با حکم الهی اگر صحت حکم برایم ثابت شود، آنرا تکلیف و لازم‌الاجرا میدانم چراکه قبل از آن سالهای بسیار بر روی جهان بینی خود کارکرده و مانند بسیاری از قوانین طبیعی جهان بینی کلی بر قواعد جزئی اثرذاتی دارد و آنرا لازم‌الاجرا میسازد. اما در این مقاله بعد از حدود هشت ماه تلاش، در ابتدا سعی کردم بدون القای سلیقه ی فردی تمام سوالات مربوط به حجاب را جمع آوری کنم چراکه سوال ظرف کلام است و به میزانی که سوال با کیفیت تر و دقیق تری در اختیار داشته باشیم به پاسخ‌های دقیق‌تری می‌رسیم. پس از طرح مسئله، برای رسیدن به جواب سوالات از ابزار منطق و منابع دینی-علمی و تاریخی موجود بهره گرفته ام. در این رابطه قطعا جای کار و بحث بیشتری وجود دارد چراکه بازهم منابع قابل مطالعه ای وجود دارد که از دید من دور مانده یا پس از اتمام نوشتن مقاله منتشر شدند، بخش بسیار زیادی از مطالبی که مطالعه شد به علت انسجام و مختصر و مفید بودن مقاله مکتوب نشد. خواننده متن میتواند با مطالعات بیشتر خود نواقص و کاستی ها را مرتفع کند چرا که ذاتا پژوهش فردی هر کس و تلاش شخصی برای رسیدن به فهم دقیقتر، همیشه از اکتفا به فهم جویده شده‌ی دیگران موثرتر است.

 به علت ساختار تحلیلی مقاله از ذکر منبع هر پاراگراف بصورت مجزا معذورم، بنابراین منابع کلی که در نوشتن این مقاله مطالعه کرده و بهره گرفتم ذکر میکنم ولی فقط از بخشی از آنها به علت نظم و مختصر بودن استفاده کردم، علاقه مندان میتوانند جهت تکمیل اطلاعات خود تمام اینها را مطالعه کنند: کتاب ها: «مسئله حجاب»/ شهید مطهری، پژوهش «جواهرانه» نشر تلاوت آرامش، «به دخترم»/ ابوالفضل اقبالی، «از گشت ارشاد تا چادر المیرا»/ ابوالفضل اقبالی، «انقلاب ژاکت های دکمه دار»/ رقیه رودسرایی، «نیم نگاهی به ضوابط پوشش در دانشگاه های جهان»/نیره قوی، «روایت تفکر و تمدن از آغاز تا کنون-جلد اول»/ دفتر نشر معارف، «مردان مریخی و زنان ونوسی»/جان گری، «رازهایی درباره ی زنان»/ باربارا دی آنجلیس. سخنرانی و سلسله جلسات: دکتر علی غلامی، شش جلسه تدریس کتاب مسئله ی حجاب، حوزه ی دانشجویی، دانشگاه امام صادق (ع). سخنرانی استاد پناهیان در برنامه گره (که بعلت انسجام متن وارد نشد، اصل مطلب اینجاست برخلاف تصور عام، حجاب از سر ضعف زن نیست بلکه از سر لطف وی ست که از قدرتش به نفع جامعه استفاده نمیکند). درس گفتمان حجاب و آزادی مدرسه ی آزاد اندیشی (که پس از اتمام مقاله منتشر شد). فضای مجازی و سرچ اینترنت: از فضای مجازی بیشتر جهت کسب سوالات خود از پیج های معروف ونظر سنجی. بانک اطلاعات الکترونیک: قوانین پوشش در جهان، صحت سنجی منابع دینی و... از جمله نکاتی بود که در این بخش کسب کردم.

معایب حجاب (دلایل نه به حجاب):

1_ جبر فیزیکی: آقایون و خانوم های دلسوزی که مدام سختی جمع کردن تا گرمای زیر چادر رو یادآور میشوند، لازمه بگم قطعا همینطوره... این مسئله رو هیچکس جز یک خانوم چادری درک نمیکند: وقتی بارون اومده، وقتی سرگرم خرید در بازاره یا وقتی میخوای سوار اتوبوس بشی چقد دقت لازمه که پایین چادر به جایی نگیره. یا زمانی که هوا گرمه چادری به رنگ مشکی تو رو تبدیل به کانون جذب نور خورشید میکنه. بنابراین هیچکس منکر سختی هایی که حجاب ایجاد میکنه نمیشه اما در اینجا با دو بحث مواجه هستیم که آیا این سختی ها تماما مربوط به مقوله ی پوشش اسلامی (حجاب) است؟ دوما باید دید آیا سایر پوشش های رایج هیچ سختی نداره؟ و تنها پوششی که ایجاد سختی میکنه صرفا این مدل از پوششه؟!

  • زهرا کوهکن
  • ۰
  • ۰

 

ریشه ی مشکلات اقتصادی ایران را میتوان: ۱-مشکلات خارجی (تحریم) ۲-مشکلات داخلی (سوء مدیریت مجریان و نبود یک برنامه جامع از اقتصاد کلان) دانست.

اثر تحریم ها واضح است در اینجا جا دارد کمی عمیق تر به ریشه ی تفکر الگوی اقتصاد حاکم و پیامد های آن پرداخت. دولتمردان نئولیبرال بر این باور هستند امور به دست نامرئی مکانیزم بازار سپرده شود و دولت هیچ نقش دخالت، نظارت و هدایت نداشته باشد (بازار آزاد و اقتصاد غیر دخالت گرایانه).

تا قبل از جنگ تحمیلی غالب رویکرد اقتصادی کشور حمایت گرایانه و دولت_محور بود (علت: ۱-ناچاری به سبب شرایط جنگ و عدم توانایی رقابت در بازار و سرمایه گذاری خصوصی ۲-برتری تفکر چپ و سوسیال در بین روشنفکران پیش از فروپاشی شوروی) بعد از پایان جنگ در سال ۱۹۸۸م (۱۳۶۷ش) و با ریاست جمهوری آقای رفسنجانی و تغییر شرایط جهانی رویکرد تغییر پیدا کرد (از اقتصاد دولت_محور به اقتصاد نئولیبرال ریاضتی)، که این تغییر منجر به: ۱-تشکیل موسسه تحقیق و آموزش مدیریت و برنامه ریزی (جهت پیاده سازی تفکرات نئولیبرال) با مدیریت مشاورانی معروف به "حلقه نیاوران" (اعضاء: محمدباقر نوبخت، محمد نهاوندیان، بیژن نامدار زنگنه، مسعود کرباسیان، عباس آخوندی و...) افرادی که تیم اقتصادی برخی دیگر از رؤسای جمهور در این ۴۰سال هم بودند و این نشان از پیاده شدن تفکرات نئولیبرال و عدم حتی شروع اجرا و طرح ریزی اقتصاد بومی_ایرانی_اسلامی بعد از انقلاب بوده است. ۲-"برنامه اصلاح ساختاری" با کمک متخصصان صندوق بین الملل پول به اجرا در آمد (تا منجر به خصوصی سازی گسترده شود) و این تفکرات به مرور زمان در بعد سیاسی اعمال شد و در بین آحاد مردمی با کمک تریبون های مختلف بیان و توجیه شد.

  • زهرا کوهکن
  • ۰
  • ۰

 

 

بررسی واقعیت اجرایی این تفکر وقتی در بستر تاریخ ارزیابی میشود، اطلاعات دقیق تری بما میدهد که در آینده مصادیق آن را تکمیل میکنم اما علی الحساب درک واقعیت تاریخی برای فهم الگوی بومی و نحوه ی رویارویی با اقتصاد جهانی کمک کننده است.

این تحلیل برگرفته از کتاب نابه کاران نکوکار اثر هاجون چنگ در نه فصل به علل موفقیت دولت و عوامل موثر برای پیشرفت در ابتدا و دوام آن پرداخته است.

 

  • زهرا کوهکن
  • ۰
  • ۰

 

مقدمه: با توجه به نام گذاری سال توسط مقام معظم و رهبری و تاکید برای چندمین بار بر مسئله اقتصاد بر خود لازم دانستم، مسئله ی اقتصاد را عمیق و فرا از تحلیل های جناهی و دسته دهم بررسی کنم. از آنجایی که الگوی اقتصادی فراگیر جهانی و حتی داخلی همان لیبرال است بیشترین تمرکز بر آن انجام شده است. با این ایده و تقید به معتبر بودن منابع و استفاده از تعاریف استاندارد جهانی و استفاده از نخبگان و اساتید اقتصاد خارج کشور به بررسی اقتصاد در سه مقاله پرداختم. ابتدا به تعاریف الگوهای اقتصادی مدرن در جهان، سپس عامل رشد خود کشورهای ثروتمند و تبلیغ کننده سیاست لیبرال و در نهایت وضع الگوی اقتصادی ایران بعد از انقلاب مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین به علت گستردگی موضوع علاوه بر صبر هنگام مطالعه هر بخشی که ناواضح بود با جستوجو بیشتر به سوال خود جواب دهید و به فهم جویده شده دیگران هیچوقت اکتفا نکنید.

 

*رابطه اقتصاد و سیاست: این دو حوزه اصولاً بصورت جدا بررسی می شد ولی در سال 1917م (انقلاب اکتبر) و ایجاد جماهیر شوروی، علم اقتصاد و سیاست بیش از پیش باهم در یک غالب مورد مطالعه قرار گرفت. به این صورت که زیربنا اقتصاد و روبنا سیاست و فرهنگ است.

-اما در غرب همواره در دو حوزه جداگانه بررسی می شد (علت: موانع فکری و عملی با مارکسیسم و ساختار فکری لیبرال کلاسیک) اما به طی حوادثی، رویکرد غرب هم تغییر کرد و به ارتباط اقتصاد و سیاست بیشتر اهمیت دادند. حوادث: 1-بحران اقتصادی سال 1970م در نظام برتن وودز (تحت تأثیر مسائل سیاسی ناشی از جنگ ویتنام، که منتقدین جنگ را عامل رکود اقتصادی میدانستند). 2-بحران نفتی دهه 1970م جهت تحریم صدور نفت از اعراب به غرب 3-بعد از جنگ جهانی دوم کشورهای در حال توسعه وارد عرصه های اقتصاد بین المللی شدند و مناسبات سیاسی بیش از پیش اثر خود را در اقتصاد نشان می داد و همچنین اعتراض به روابط ناعادلانه اقتصادی-سیاسی بین الملل باعث تغییر این رویکرد بود. در نهایت در اوایل دهه 1990م طی اتفاقات در غرب حوزه مطالعات اقتصاد-سیاسی بین الملل تقویت پیدا کرد: 1-فروپاشی شوروی (پایان جنگ سرد بین لیبرال ها و مارکسیسم) به علت شکست نماد تفکر مارکسیسم و یکه تازی فکری لیبرال در بین روشنفکران و سیاسیون. 2-انقلاب ارتباطات (که از 1970م شروع شده بود و در سال 1990م به اوج خود رسیده بود).

*رابطه دولت و بازار: این دو فاکتور همواره در تعامل هم قرار دارند چراکه دولت جهت حفظ ثبات حاکمیت سعی میکند اقتصاد را مانند سایر فاکتورهای اصلی کشور تحت کنترل خود دربیاورد و بازار هم جهت شکوفایی و رشد و رفع موانع تجارت آزاد نیاز به دست های قدرت دارد. حال در واکنش ارتباط دولت و بازار سه رویکرد در جهان شکل گرفت: 1)واقع گرایی 2)لیبرالیسم 3)مارکسیسم که در ادامه به توضیح مختصر تفکرات، فرضیات و تاریخچه هر کدام میپردازیم.

  • زهرا کوهکن